معنی فارسی unconsciously
B1 /ˌʌnˈkɑnʃəsli/به صورت ناخودآگاه، به اعمال یا رفتارهایی اشاره دارد که بدون فکر و اراده انجام میشوند.
In a way that is not conscious; without awareness or intention.
- adverb
adverb
معنی(adverb):
In an unconscious manner; unknowingly
example
معنی(example):
او در حالی که فکر میکرد، بیخبر از خود لبخند زد.
مثال:
She smiled unconsciously while thinking.
معنی(example):
او به طور ناخودآگاه حرکات او را کپی کرد.
مثال:
He unconsciously copied her gestures.
معنی فارسی کلمه unconsciously
:
به صورت ناخودآگاه، به اعمال یا رفتارهایی اشاره دارد که بدون فکر و اراده انجام میشوند.