معنی فارسی ungroups

B1

اقدام به تقسیم یک گروه به اجزای جداگانه.

The action of separating individuals or items from a group.

verb
معنی(verb):

To remove from a group; to separate.

example
معنی(example):

معلم دانش‌آموزان را برای فعالیت بعدی جدا می‌کند.

مثال:

The teacher ungroups the students for the next activity.

معنی(example):

نرم‌افزار می‌تواند به راحتی فایل‌ها را برای سازماندهی بهتر جدا کند.

مثال:

The software can easily ungroup files for better organization.

معنی فارسی کلمه ungroups

: معنی ungroups به فارسی

اقدام به تقسیم یک گروه به اجزای جداگانه.