معنی فارسی unlicensed
B2 /ˌʌnˈlaɪsn̩st/به معنی 'بدون مجوز' و به وضعیتی اطلاق میشود که شخص یا کسبوکار مجوز قانونی ندارد.
Not having a license; operating without legal authorization.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Not licensed; not officially authorized.
معنی(adjective):
Without permission.
معنی(adjective):
Free from requiring a license.
example
معنی(example):
او به خاطر رانندگی با وسیله نقلیه بدون مجوز جریمه شد.
مثال:
He was fined for driving an unlicensed vehicle.
معنی(example):
فروشگاه بدون مجوز دستور بسته شدن گرفت.
مثال:
The unlicensed shop was ordered to close.
معنی فارسی کلمه unlicensed
:
به معنی 'بدون مجوز' و به وضعیتی اطلاق میشود که شخص یا کسبوکار مجوز قانونی ندارد.