معنی فارسی unpatented
B1بدون حق ثبت، به وضعیتی اطلاق میشود که اختراعی برای جلوگیری از استفاده دیگران ثبت نشده باشد.
Not granted or protected by a patent, allowing for unrestricted use by anyone.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Not patented.
example
معنی(example):
این اختراع بدون حق ثبت است، بنابراین هر کسی میتواند از آن استفاده کند.
مثال:
The invention is unpatented, so anyone can use it.
معنی(example):
بسیاری از ایدههای بدون حق ثبت را میتوان بهطور آزادانه بین مخترعان به اشتراک گذاشت.
مثال:
Many unpatented ideas can be freely shared among inventors.
معنی فارسی کلمه unpatented
:
بدون حق ثبت، به وضعیتی اطلاق میشود که اختراعی برای جلوگیری از استفاده دیگران ثبت نشده باشد.