معنی فارسی unperceived

B1

غیر قابل درک یا نادیده گرفته شده، به ویژه در زمینه‌ای که نسبت به اثرات یا تغییرات بی‌خبر باشیم.

Not perceived or noticed.

adjective
معنی(adjective):

Not perceived

example
معنی(example):

تغییرات بدون احساس باقی ماندند تا اینکه کسی به آنها اشاره کرد.

مثال:

The changes were unperceived until someone pointed them out.

معنی(example):

بسیاری از خطرات در زندگی روزمره ما نادیده گرفته می‌شوند.

مثال:

Many dangers go unperceived in our daily lives.

معنی فارسی کلمه unperceived

: معنی unperceived به فارسی

غیر قابل درک یا نادیده گرفته شده، به ویژه در زمینه‌ای که نسبت به اثرات یا تغییرات بی‌خبر باشیم.