معنی فارسی unrealizable

B1

غیرقابل تحقق، مفهومی که به چیزی اشاره دارد که نمی‌توان آن را به واقعیت تبدیل کرد.

Not able to be realized or achieved; impossible to bring to fruition.

adjective
معنی(adjective):

Not realizable; unable to be achieved or realized.

example
معنی(example):

رویای او برای تبدیل شدن به یک فضانورد تحت شرایط کنونی غیرقابل تحقق بود.

مثال:

His dream of becoming an astronaut was unrealizable under current conditions.

معنی(example):

برخی نظریه‌ها به دلیل محدودیت‌های عملی غیرقابل تحقق در نظر گرفته می‌شوند.

مثال:

Some theories are considered unrealizable due to practical limitations.

معنی فارسی کلمه unrealizable

: معنی unrealizable به فارسی

غیرقابل تحقق، مفهومی که به چیزی اشاره دارد که نمی‌توان آن را به واقعیت تبدیل کرد.