معنی فارسی unrehearsed
B1غیرآماده به وضعیتی اشاره دارد که در آن چیزی از قبل تمرین یا آماده نشده است.
Not prepared or practiced beforehand; spontaneous.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Not rehearsed
example
معنی(example):
بازیگر یک اجرای غیرآماده ارائه داد که تماشاگران را شگفتزده کرد.
مثال:
The actor gave an unrehearsed performance that amazed the audience.
معنی(example):
سخنرانی غیرآماده او صمیمی و بیبرنامه بود.
مثال:
Her unrehearsed speech was heartfelt and spontaneous.
معنی فارسی کلمه unrehearsed
:
غیرآماده به وضعیتی اشاره دارد که در آن چیزی از قبل تمرین یا آماده نشده است.