معنی فارسی unrelaxed
B1عدم آرامش به معنای نداشتن احساس راحتی یا آرامش است.
Not relaxed; feeling tense or uneasy.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Not relaxed
example
معنی(example):
بعد از یک روز طولانی، او احساس اضطراب و عدم آرامش کرد.
مثال:
After a long day, she felt unrelaxed and on edge.
معنی(example):
او با وجود تلاش برای مدیتیشن، همچنان آرامش نداشت.
مثال:
He remained unrelaxed despite trying to meditate.
معنی فارسی کلمه unrelaxed
:
عدم آرامش به معنای نداشتن احساس راحتی یا آرامش است.