معنی فارسی unrepeated

B1

به معنای چیزی است که هیچ بار دیگری تکرار نشده است.

Not repeated; occurring only once.

adjective
معنی(adjective):

Not having been repeated

مثال:

This accomplishment had been unrepeated, until now.

example
معنی(example):

او یک سخنرانی بی‌تکرار در زمینه تاریخ باستانی ارائه داد.

مثال:

She gave an unrepeated lecture on ancient history.

معنی(example):

این آهنگ بی‌تکرار بود و آن را خاص می‌کرد.

مثال:

The song was unrepeated, making it special.

معنی فارسی کلمه unrepeated

: معنی unrepeated به فارسی

به معنای چیزی است که هیچ بار دیگری تکرار نشده است.