معنی فارسی unrepressed
B1غیر سرکوب شده، به وضعیتی اشاره دارد که در آن احساسات یا افکار به طور کامل آزاد هستند و از ابراز آنها جلوگیری نمیشود.
Not restrained or held back; free in expression.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Not repressed.
example
معنی(example):
او به صورت غیر سرکوب شده افکارش را بیان کرد.
مثال:
She spoke her mind in an unrepressed manner.
معنی(example):
خندهی غیر سرکوب شدهاش اتاق را پر کرد.
مثال:
His unrepressed laughter filled the room.
معنی فارسی کلمه unrepressed
:
غیر سرکوب شده، به وضعیتی اشاره دارد که در آن احساسات یا افکار به طور کامل آزاد هستند و از ابراز آنها جلوگیری نمیشود.