معنی فارسی unshapely

B1

بدون شکل، به معنای اینکه چیزی به طور ظاهری نامناسب یا زشت به نظر برسد.

Having an unattractive shape; poorly formed.

adjective
معنی(adjective):

Not having a distinct shape

example
معنی(example):

این مجسمه به خاطر بی‌قوام بودنش مورد انتقاد قرار گرفت.

مثال:

The sculpture was criticized for being unshapely.

معنی(example):

او احساس کرد که این لباس بی‌قوام است و به خوبی نمی‌چسبد.

مثال:

She felt that the dress was unshapely and didn't fit well.

معنی فارسی کلمه unshapely

: معنی unshapely به فارسی

بدون شکل، به معنای اینکه چیزی به طور ظاهری نامناسب یا زشت به نظر برسد.