معنی فارسی untanned
B1به معنای چرم هنوز دباغی نشده یا پوست که رنگ نخورده و برنزه نشده است.
Not tanned; refers to leather or skin that has not undergone the tanning process.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Not tanned
example
معنی(example):
چرم بدون دباغی باقی ماند و نرم بود.
مثال:
The leather remained untanned and soft.
معنی(example):
او ترجیح میدهد که پوستش در تابستان بدون برنزه (دباغی) باشد.
مثال:
She prefers her skin to look untanned during the summer.
معنی فارسی کلمه untanned
:
به معنای چرم هنوز دباغی نشده یا پوست که رنگ نخورده و برنزه نشده است.