معنی فارسی untapped
B1به معنای منابع یا فرصتهایی که هنوز استفاده نشدهاند و از آنها بهرهبرداری نشده است.
Not yet exploited; refers to resources or opportunities that have not been utilized.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Not tapped; not drawn on in terms of resources.
example
معنی(example):
این منبع هنوز استفاده نشده باقی مانده و میتواند ارزشمند باشد.
مثال:
The resource remains untapped and could be valuable.
معنی(example):
آنها یک بازار دستنخورده دارند که میخواهند آن را کشف کنند.
مثال:
They have an untapped market they want to explore.
معنی فارسی کلمه untapped
:
به معنای منابع یا فرصتهایی که هنوز استفاده نشدهاند و از آنها بهرهبرداری نشده است.