معنی فارسی untether
B2آزاد کردن از قید و بند، به معنای خلاص شدن از محدودیتها یا وابستگیها.
To free something from a physical or metaphorical tie or restriction.
- verb
verb
معنی(verb):
To undo by removing a tether.
example
معنی(example):
لطفاً قبل از اینکه سگ خود را رها کنید، او را از بند آزاد کنید.
مثال:
Please untether your dog before letting it run.
معنی(example):
آزاد کردن افکار خود از ناامیدی میتواند آزادکننده باشد.
مثال:
To untether your thoughts from negativity can be liberating.
معنی فارسی کلمه untether
:
آزاد کردن از قید و بند، به معنای خلاص شدن از محدودیتها یا وابستگیها.