معنی فارسی untraced

B1

غیر قابل ردیابی، چیزی که بدون نشانه یا ردی قابل شناسایی نیست.

Not able to be traced or followed; lacking a trail.

adjective
معنی(adjective):

Not having been traced.

example
معنی(example):

گنج برای سال‌ها بی‌اثر ماند.

مثال:

The treasure remained untraced for many years.

معنی(example):

او اغلب در این شهر شلوغ احساس بی‌اثری می‌کرد.

مثال:

She often felt untraced in the crowded city.

معنی فارسی کلمه untraced

: معنی untraced به فارسی

غیر قابل ردیابی، چیزی که بدون نشانه یا ردی قابل شناسایی نیست.