معنی فارسی untraditional
B1غیر سنتی، چیزی که بر اساس سنت‌ها نیست و به روش‌های جدید یا غیر معمول اشاره دارد.
Not conforming to the traditional norms or customs.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Not traditional, or departing from tradition
example
معنی(example):
او رویکرد غیر سنتی را برای حل این مشکل انتخاب کرد.
مثال:
She chose an untraditional approach to solving the problem.
معنی(example):
جشنواره اجراهای غیر سنتی را شامل شد.
مثال:
The festival featured untraditional performances.
معنی فارسی کلمه untraditional
:
غیر سنتی، چیزی که بر اساس سنت‌ها نیست و به روش‌های جدید یا غیر معمول اشاره دارد.
