معنی فارسی untracked
B1بدون ردیابی، چیزی که نتوان آن را دنبال کرد و اطلاعاتش ثبت شده نیست.
Not monitored or followed; lacking a record of progress or movement.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Not tracked.
معنی(adjective):
(of a vehicle) Without tracks.
معنی(adjective):
(of a ski slope) Covered by freshly fallen, undisturbed snow.
example
معنی(example):
حیوانات در جنگل اغلب بدون ردیابی هستند.
مثال:
The animals in the jungle are often untracked.
معنی(example):
بسته در طول سفر خود بدون ردیابی ماند.
مثال:
The package remained untracked during its journey.
معنی فارسی کلمه untracked
:
بدون ردیابی، چیزی که نتوان آن را دنبال کرد و اطلاعاتش ثبت شده نیست.
