معنی فارسی unwittingly
B1 /-ɾɪŋ-/به معنای غیرآگاهانه، زمانی که فرد بدون آگاهی رفتار یا گفتاری می‌کند.
Without being aware; unintentionally.
- adverb
adverb
معنی(adverb):
In an unwitting manner; inadvertently, obliviously, unintentionally, unknowingly.
مثال:
She realized to her horror that she had unwittingly helped those people she most despised.
example
معنی(example):
او به طور غیرآگاهانه راز را فاش کرد.
مثال:
He unwittingly revealed the secret.
معنی(example):
آنها به طور غیرآگاهانه از کاندیدای نادرست حمایت کردند.
مثال:
They unwittingly supported the wrong candidate.
معنی فارسی کلمه unwittingly
:
به معنای غیرآگاهانه، زمانی که فرد بدون آگاهی رفتار یا گفتاری می‌کند.
