معنی فارسی up to no good
B2در حال انجام دادن کارهای نادرست یا شر؛ به معنای داشتن نیتهای بد.
Engaged in mischievous or dishonest activities.
- IDIOM
example
معنی(example):
من آنها را در حال دزدی دیدم؛ آنها به هیچ کار خوبی نمیپردازند.
مثال:
I saw them sneaking around; they're up to no good.
معنی(example):
اگر آن بچهها دیروقت بیرون باشند، ممکن است به کارهای بد مشغول باشند.
مثال:
If those kids are out late, they might be up to no good.
معنی فارسی کلمه up to no good
:
در حال انجام دادن کارهای نادرست یا شر؛ به معنای داشتن نیتهای بد.