معنی فارسی upstand
B1برآمدگی، قسمتی که از سطح اصلی بالا میآید و معمولاً برای ایمنی یا نگهداری استفاده میشود.
A vertical extension of a structure designed to provide support or safety.
- noun
- verb
noun
معنی(noun):
A section of a roof covering or flashing which turns up against a vertical surface.
verb
معنی(verb):
To stand up; arise; be erect; rise.
example
معنی(example):
نرده دارای یک برآمدگی است تا از سقوط جلوگیری کند.
مثال:
The railing has an upstand to prevent falls.
معنی(example):
برآمدگی قفسه کمک میکند تا اشیا در جای خود باقی بمانند.
مثال:
The upstand of the shelf helps keep items in place.
معنی فارسی کلمه upstand
:
برآمدگی، قسمتی که از سطح اصلی بالا میآید و معمولاً برای ایمنی یا نگهداری استفاده میشود.