معنی فارسی walk-on-eggshells

B1

با احتیاط رفتار کردن، به ویژه در موقعیت‌هایی که احتمال وقوع خشم یا ناراحتی وجود دارد.

To behave carefully to avoid upsetting someone or causing trouble.

example
معنی(example):

شما باید در اطراف رئیس‌تان با احتیاط رفتار کنید زیرا او به راحتی عصبانی می‌شود.

مثال:

You have to walk on eggshells around your boss because he gets angry easily.

معنی(example):

من همیشه احساس می‌کنم که در بحث درباره سیاست با دوستانم باید خیلی محتاط باشم.

مثال:

I always feel like I am walking on eggshells when discussing politics with my friends.

معنی فارسی کلمه walk-on-eggshells

: معنی walk-on-eggshells به فارسی

با احتیاط رفتار کردن، به ویژه در موقعیت‌هایی که احتمال وقوع خشم یا ناراحتی وجود دارد.