معنی فارسی wall-hanging
B2شیء تزئینی که به دیوار آویزان میشود.
A decorative object hung on a wall.
- NOUN
example
معنی(example):
تابلو دیواری رنگی به اتاق افزود.
مثال:
The wall-hanging added color to the room.
معنی(example):
او یک تابلو دیواری زیبا برای اتاق نشیمنش انتخاب کرد.
مثال:
She chose a beautiful wall-hanging for her living room.
معنی فارسی کلمه wall-hanging
:
شیء تزئینی که به دیوار آویزان میشود.