معنی فارسی well acquainted
B1به خوبی آشنا، به معنای داشتن شناخت عمیق از چیزی یا کسی.
Having a good knowledge of someone or something.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
من بعد از پنج سال زندگی کردن در اینجا با شهر به خوبی آشنا هستم.
مثال:
I am well acquainted with the city after living here for five years.
معنی(example):
آنها از مدرسه با یکدیگر به خوبی آشنا هستند.
مثال:
They are well acquainted with each other from school.
معنی فارسی کلمه well acquainted
:
به خوبی آشنا، به معنای داشتن شناخت عمیق از چیزی یا کسی.