معنی فارسی whet-ones-appetite
B1افزایش اشتها یا تحریک حس گرسنگی به واسطهی دیدن، شنیدن یا بوییدن غذا.
To increase one's desire for food, especially by the sight or smell of it.
- IDIOM
example
معنی(example):
بوی نان تازه پخته شده اشتها را تیز میکند.
مثال:
The smell of freshly baked bread will whet one's appetite.
معنی(example):
دیدن منوی دسرهای خوشمزه واقعاً اشتهایم را تیز کرد.
مثال:
Seeing the delicious dessert menu really whetted my appetite.
معنی فارسی کلمه whet-ones-appetite
:
افزایش اشتها یا تحریک حس گرسنگی به واسطهی دیدن، شنیدن یا بوییدن غذا.