معنی فارسی whipping-boy
B1به فردی اطلاق میشود که بهجای شخص دیگری تنبیه میشود، معمولاً در زمینههایی مانند تربیت یا مسئولیت.
A boy or person who is punished in place of another; often used historically.
- NOUN
example
معنی(example):
شاهزاده یک پسر تنبیهکننده داشت که مجازات را به جای او تحمل میکرد.
مثال:
The prince had a whipping-boy to take punishment for him.
معنی(example):
در برخی فرهنگها، مفهوم پسر تنبیهکننده به معنی قربانی ساختن یک فرد است.
مثال:
In some cultures, the concept of a whipping-boy signifies scapegoating.
معنی فارسی کلمه whipping-boy
:
به فردی اطلاق میشود که بهجای شخص دیگری تنبیه میشود، معمولاً در زمینههایی مانند تربیت یا مسئولیت.