معنی فارسی willow warbler

B1

پرنده‌ای کوچک و مهاجر که در فصل بهار به مناطق شمالی می‌آید.

A small migratory bird known for its melodious song and olive-green plumage.

noun
معنی(noun):

Phylloscopus trochilus, common species of Eurasiafrican leaf warbler

example
معنی(example):

پرنده‌ی جنگلی بید در بهار به زیبایی آواز می‌خواند.

مثال:

The willow warbler sings beautifully in spring.

معنی(example):

در حین پیاده‌روی‌ام در جنگل، صدای یک جنگلی بید را شنیدم.

مثال:

I heard a willow warbler's song during my walk in the woods.

معنی فارسی کلمه willow warbler

: معنی willow warbler به فارسی

پرنده‌ای کوچک و مهاجر که در فصل بهار به مناطق شمالی می‌آید.