معنی فارسی youthhood
B1دورهای که فرد جوان است و به تجربیات و ماجراهای آنان اشاره دارد.
The state or time of being young or youthful.
- NOUN
example
معنی(example):
خاطرات کودکیاش پر از ماجراجوییهای جوانی است.
مثال:
Her childhood memories are filled with youthhood adventures.
معنی(example):
در جوانیاش، او درسهای ارزشمندی آموخت.
مثال:
In his youthhood, he learned many valuable lessons.
معنی فارسی کلمه youthhood
:دورهای که فرد جوان است و به تجربیات و ماجراهای آنان اشاره دارد.