معنی فارسی -ranking
B1نوعی سیستم یا روش که برای طبقهبندی یا مقایسه جنبههای مختلف یک موضوع به کار میرود.
A method or system for organizing or comparing elements within a specific context.
- NOUN
example
معنی(example):
رتبهبندی بازیکنان در پایان فصل تعیین میشود.
مثال:
The -ranking of players is determined at the end of the season.
معنی(example):
سیستم رتبهبندی برای ارزیابی عملکرد استفاده میشود.
مثال:
The -ranking system is used to measure performance.
معنی فارسی کلمه -ranking
:
نوعی سیستم یا روش که برای طبقهبندی یا مقایسه جنبههای مختلف یک موضوع به کار میرود.