معنی فارسی rankles
B2به معنای ناراحت و عصبانی شدن از یک رفتار یا نظر دیگران است.
To cause annoyance or resentment; to feel irritated.
- verb
verb
معنی(verb):
To cause irritation or deep bitterness.
معنی(verb):
To fester.
مثال:
a splinter rankles in the flesh
example
معنی(example):
وقتی مردم دروغ میگویند، من را ناراحت میکند.
مثال:
It rankles me when people lie.
معنی(example):
نظر او هنوز در ذهن من ناراحتکننده است.
مثال:
His comment still rankles in my mind.
معنی فارسی کلمه rankles
:
به معنای ناراحت و عصبانی شدن از یک رفتار یا نظر دیگران است.