معنی فارسی a bad taste in someone's mouth

B2

این عبارت به احساسی منفی اشاره دارد که پس از یک اتفاق یا تجربه ناخوشایند به وجود می‌آید.

A feeling of disappointment or unease, often after a negative experience or event.

example
معنی(example):

پس از آن بحث، با یک حس بد در دهانم ماندم.

مثال:

After that argument, I was left with a bad taste in my mouth.

معنی(example):

تصمیم ناعادلانه یک حس بد در مورد مسابقه در او به جا گذاشت.

مثال:

The unfair decision left a bad taste in her mouth about the competition.

معنی فارسی کلمه a bad taste in someone's mouth

:

این عبارت به احساسی منفی اشاره دارد که پس از یک اتفاق یا تجربه ناخوشایند به وجود می‌آید.