معنی فارسی ablush

B1

آبلاَش به معنای خجالت‌زده بودن و سرخ شدن در اثر احساس شرم یا ناراحتی است.

To turn red in the face from embarrassment.

example
معنی(example):

او هنگامیکه همه اشتباهش را متوجه شدند، احساس خجالت کرد.

مثال:

She felt ablush when everyone noticed her mistake.

معنی(example):

او در حین سخنرانی وقتی خانواده‌اش را در جمع دید، خجالت کشید.

مثال:

He became ablush during the speech when he saw his family in the audience.

معنی فارسی کلمه ablush

: معنی ablush به فارسی

آبلاَش به معنای خجالت‌زده بودن و سرخ شدن در اثر احساس شرم یا ناراحتی است.