معنی فارسی abnormalise

B2

غیرعادی کردن، به معنای در نظر گرفتن رفتار یا ویژگی‌ای به عنوان غیرعادی یا نابهنجار در مقایسه با هنجارهای فرهنگی یا اجتماعی.

To consider or treat behaviors or traits as abnormal or deviant compared to social or cultural norms.

example
معنی(example):

برخی فرهنگ‌ها ممکن است رفتارهایی را غیرعادی تلقی کنند که در جاهای دیگر عادی هستند.

مثال:

Some cultures may abnormalise behaviors that are considered normal elsewhere.

معنی(example):

هدف این است که هیچ گروهی را غیرعادی تلقی نکنیم، بلکه آن‌ها را بهتر بشناسیم.

مثال:

The goal is not to abnormalise any group but to understand them better.

معنی فارسی کلمه abnormalise

: معنی abnormalise به فارسی

غیرعادی کردن، به معنای در نظر گرفتن رفتار یا ویژگی‌ای به عنوان غیرعادی یا نابهنجار در مقایسه با هنجارهای فرهنگی یا اجتماعی.