معنی فارسی abscondedly

B1

به‌طور پنهانی؛ بدون اینکه کسی متوجه شود.

In a manner that is secretive or stealthy, often implying an escape.

example
معنی(example):

او به‌طور پنهانی از مهمانی رفت بدون اینکه به کسی بگوید.

مثال:

She abscondedly left the party without telling anyone.

معنی(example):

دزد به‌طور پنهانی با اجناس دزدیده شده فرار کرد.

مثال:

The thief abscondedly escaped with the stolen goods.

معنی فارسی کلمه abscondedly

: معنی abscondedly به فارسی

به‌طور پنهانی؛ بدون اینکه کسی متوجه شود.