معنی فارسی absconder

B1

شخصی که از یک مکان یا وضعیت می‌گریزد و مخفی می‌شود.

A person who flees or hides, especially to avoid law enforcement.

example
معنی(example):

پلیس در حال جستجو برای یک شخص پنهان‌شده از زندان محلی است.

مثال:

The police are searching for an absconder from a local prison.

معنی(example):

یک شخص پنهان‌شده اگر در مخفی شدن مهارت داشته باشد، به راحتی پیدا نخواهد شد.

مثال:

An absconder cannot be easily found if they are skilled at hiding.

معنی فارسی کلمه absconder

: معنی absconder به فارسی

شخصی که از یک مکان یا وضعیت می‌گریزد و مخفی می‌شود.