معنی فارسی affectionateness

B1

محبت‌آوری، داشتن حس محبت و محبت به دیگران.

The quality of being affectionate.

example
معنی(example):

محبت‌آمیری او باعث شد همه احساس خوش‌آمدگویی کنند.

مثال:

Her affectionateness made everyone feel welcome.

معنی(example):

محبت‌آمیزی در روابط نزدیک ضروری است.

مثال:

Affectionateness is essential in close relationships.

معنی فارسی کلمه affectionateness

: معنی affectionateness به فارسی

محبت‌آوری، داشتن حس محبت و محبت به دیگران.