معنی فارسی affectionless
B2بدون محبت، جایی که ظاهری از عشق و محبت وجود ندارد.
Lacking affection.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
محیط بدون محبت میتواند به مسائل عاطفی منجر شود.
مثال:
An affectionless environment can lead to emotional issues.
معنی(example):
او در یک خانواده بدون محبت بزرگ شد.
مثال:
He grew up in an affectionless household.
معنی فارسی کلمه affectionless
:
بدون محبت، جایی که ظاهری از عشق و محبت وجود ندارد.