معنی فارسی allicit

B1

به دست آوردن یا استخراج چیزی به ویژه اطلاعات از دیگران به روشی زیرکانه یا هوشمندانه.

To draw out or bring forth something, especially information, from someone.

example
معنی(example):

کارآگاه از ترفندهای زیرکانه برای به دست آوردن اطلاعات از مظنون استفاده کرد.

مثال:

The detective used cunning tactics to allicit information from the suspect.

معنی(example):

معلم سعی کرد تا پاسخ‌هایی از دانش‌آموزان خجالتی به دست آورد.

مثال:

The teacher tried to allicit responses from the shy students.

معنی فارسی کلمه allicit

: معنی allicit به فارسی

به دست آوردن یا استخراج چیزی به ویژه اطلاعات از دیگران به روشی زیرکانه یا هوشمندانه.