معنی فارسی allie
B2پیوستن به دیگران یا متحد شدن با آنها به منظور همکاری یا رسیدن به یک هدف مشترک.
To join or unite with others for a common purpose or goal.
- VERB
example
معنی(example):
او تصمیم گرفت با همسایهاش برای سازماندهی رویداد جامعه همپیمان شود.
مثال:
She decided to allie with her neighbor to organize the community event.
معنی(example):
در بازی، میتوانید با سایر بازیکنان همپیمان شوید تا به اهداف خود برسید.
مثال:
In the game, you can allie with other players to achieve your goals.
معنی فارسی کلمه allie
:
پیوستن به دیگران یا متحد شدن با آنها به منظور همکاری یا رسیدن به یک هدف مشترک.