معنی فارسی amelioratively
B1به صورت بهبودبخش، به طریقی که به بهبود یا افزایش کیفیت کمک کند.
In a manner that improves or enhances a situation.
- ADVERB
example
معنی(example):
طرح جدید به شکل بهبودبخش اجرا شد.
مثال:
The new plan was implemented amelioratively.
معنی(example):
او به طور بهبودبخش درباره وضعیت صحبت کرد.
مثال:
She spoke amelioratively about the situation.
معنی فارسی کلمه amelioratively
:
به صورت بهبودبخش، به طریقی که به بهبود یا افزایش کیفیت کمک کند.