معنی فارسی anticipatable
B2قابل پیشبینی، وضعیتی که میتوان آن را پیش از وقوعش حدس زد.
Capable of being anticipated or foreseen.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
نتایج آزمایش بر اساس دادههای قبلی قابل پیشبینی بودند.
مثال:
The results of the experiment were anticipatable based on previous data.
معنی(example):
این وضعیت قابل پیشبینی است؛ ما نشانههای آن را دیدیم.
مثال:
This situation is anticipatable; we saw the signs coming.
معنی فارسی کلمه anticipatable
:
قابل پیشبینی، وضعیتی که میتوان آن را پیش از وقوعش حدس زد.