معنی فارسی anticipatingly
B1به طور منتظرانه، به طریقی که نشان دهد فرد منتظر وقوع یک رویداد است.
In a manner that shows eagerness for something expected.
- ADVERB
example
معنی(example):
او به طور منتظرانه برای اعلامیه منتظر بود.
مثال:
She waited anticipatingly for the announcement.
معنی(example):
کودکان به طور منتظرانه به هدیهها زیر درخت نگاه میکردند.
مثال:
The children looked anticipatingly at the gifts under the tree.
معنی فارسی کلمه anticipatingly
:
به طور منتظرانه، به طریقی که نشان دهد فرد منتظر وقوع یک رویداد است.