معنی فارسی anticipatively

B2

به شکل پیشگیرانه، به طریقی که روند یا عمل قبل از وقوع یک رویداد شروع شود.

In an anticipatory manner; considering future events or challenges.

example
معنی(example):

تیم به طور پیشگیرانه کار کرد تا از مشکلات احتمالی جلوگیری کند.

مثال:

The team worked anticipatively to avoid potential issues.

معنی(example):

باید به طور پیشگیرانه به چالش‌های پیش رو فکر کنیم.

مثال:

We should think anticipatively about the challenges ahead.

معنی فارسی کلمه anticipatively

: معنی anticipatively به فارسی

به شکل پیشگیرانه، به طریقی که روند یا عمل قبل از وقوع یک رویداد شروع شود.