معنی فارسی antimiscegenation

B2

قوانین یا باورهایی که از ترکیب نژادهای مختلف جلوگیری می‌کنند.

Laws or beliefs that prevent the mixing of different races.

example
معنی(example):

قانون ضد اختلاط نژادی در دادگاه به چالش کشیده شد.

مثال:

The law against antimiscegenation was challenged in court.

معنی(example):

سیاست‌های ضد اختلاط نژادی ریشه در تبعیض تاریخی داشتند.

مثال:

Antimiscegenation policies were historically rooted in discrimination.

معنی فارسی کلمه antimiscegenation

: معنی antimiscegenation به فارسی

قوانین یا باورهایی که از ترکیب نژادهای مختلف جلوگیری می‌کنند.