معنی فارسی antimissile

B1

سیستم یا تکنولوژی که برای شناسایی و نابود کردن موشک‌ها طراحی شده است.

A system or technology designed to detect and destroy missiles.

example
معنی(example):

این کشور یک سیستم ضد موشکی برای محافظت از شهرهایش توسعه داد.

مثال:

The country developed an antimissile system to protect its cities.

معنی(example):

دفاع ضد موشکی در طول تمرینات با موفقیت آزمایش شد.

مثال:

The antimissile defense was tested successfully during the exercises.

معنی فارسی کلمه antimissile

: معنی antimissile به فارسی

سیستم یا تکنولوژی که برای شناسایی و نابود کردن موشک‌ها طراحی شده است.