معنی فارسی antimission

B1

حرکتی که به چالش کشیدن یا معکوس کردن مأموریت‌های معمول را هدف قرار می‌دهد.

An effort aimed at challenging or reversing traditional missions.

example
معنی(example):

این گروه یک رویداد ضد مأموریت برای افزایش آگاهی درباره مسائل محلی برگزار کرد.

مثال:

The group organized an antimission event to raise awareness about local issues.

معنی(example):

کمپین ضد مأموریت آنها بر ترویج پایداری متمرکز بود.

مثال:

Their antimission campaign focused on promoting sustainability.

معنی فارسی کلمه antimission

: معنی antimission به فارسی

حرکتی که به چالش کشیدن یا معکوس کردن مأموریت‌های معمول را هدف قرار می‌دهد.