معنی فارسی antipass
B1مفهومی که به محدود کردن یا خنثی کردن برخی از امتیازات یا اجازه عبورها اشاره دارد.
A concept referring to the restriction or neutralization of certain privileges or passes.
- OTHER
example
معنی(example):
سیاست جدید به عنوان یک ضد عبور برای برخی امتیازات عمل میکند.
مثال:
The new policy acts as an antipass to certain privileges.
معنی(example):
ضد عبور ممکن است دسترسی به منابع را برای بعضی افراد محدود کند.
مثال:
An antipass may restrict access to resources for some individuals.
معنی فارسی کلمه antipass
:
مفهومی که به محدود کردن یا خنثی کردن برخی از امتیازات یا اجازه عبورها اشاره دارد.