معنی فارسی antipragmatical

C1

ضد عمل‌گرایانه، به توصیفی اطلاق می‌شود که به صورت نظری به مسایل توجه دارد و به جنبه‌های عملی اهمیت نمی‌دهد.

Describing a view or theory that is not based on practical considerations or applications.

example
معنی(example):

ایده‌های ضد عمل‌گرایانه‌اش با تردید مواجه شد.

مثال:

His antipragmatical ideas were met with skepticism.

معنی(example):

نظریه‌های ضد عمل‌گرایانه، دعوت به پرسش‌های فلسفی عمیق‌تر می‌کنند.

مثال:

Antipragmatical theories invite deeper philosophical inquiries.

معنی فارسی کلمه antipragmatical

: معنی antipragmatical به فارسی

ضد عمل‌گرایانه، به توصیفی اطلاق می‌شود که به صورت نظری به مسایل توجه دارد و به جنبه‌های عملی اهمیت نمی‌دهد.