معنی فارسی antipragmatically
C1به صورت ضد عملگرایانه، به رفتار یا رویکردی اطلاق میشود که بر رویاها و ایدهها تأکید دارد تا بر نتایج عملی.
In a manner that is not pragmatic; focusing on ideals rather than practical or realistic outcomes.
- ADVERB
example
معنی(example):
تیم بهطور ضد عملگرایانه کار کرد و بر ایدهها به جای نتایج تمرکز کرد.
مثال:
The team worked antipragmatically, focusing on ideals rather than outcomes.
معنی(example):
او بهطور ضد عملگرایانه به پروژه نزدیک شد و خلاقیت را بر عملی بودن ارجحیت داد.
مثال:
He approached the project antipragmatically, valuing creativity over practicality.
معنی فارسی کلمه antipragmatically
:
به صورت ضد عملگرایانه، به رفتار یا رویکردی اطلاق میشود که بر رویاها و ایدهها تأکید دارد تا بر نتایج عملی.