معنی فارسی approximal
B1نزدیک به یک مقدار دیگر، تقریباً مشابه.
Near or close in approximation.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
تقریبهای دو عدد بسیار شبیه هستند.
مثال:
The approximals of the two numbers are quite similar.
معنی(example):
او از یک روش تقریبزنی برای حل مسئله استفاده کرد.
مثال:
He used an approximimal method to solve the problem.
معنی فارسی کلمه approximal
:
نزدیک به یک مقدار دیگر، تقریباً مشابه.