معنی فارسی asphyxial
B2خفگی، وضعیتی که در آن فرد از کمبود اکسیژن رنج میبرد.
Relating to or causing asphyxia, a state of suffocation.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
فرایند خفگی در بدن میتواند به مشکلات جدی سلامتی منجر شود.
مثال:
The asphyxial process in the body can lead to serious health issues.
معنی(example):
شرایط خفگی نیاز به مراقبت فوری پزشکی دارند.
مثال:
Asphyxial conditions require immediate medical attention.
معنی فارسی کلمه asphyxial
:
خفگی، وضعیتی که در آن فرد از کمبود اکسیژن رنج میبرد.